بلندی های بادگیر

هرچیز زیبا

عشق غيرازتاولي پردردنيست، هركس اين تاول ندارد مردنيست، امدم تاعشق رامعنا كنم، بلكه جاي خويش را پيداكنم، امدم ديدم كه جاي لاف نيست، عشق غيراز عين وشين وقاف نيست.
نوشته شده در پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:,
ساعت 21:10 توسط انا | |
دلم نوشت: يك قطره يك درياست،فقط يك قطره ببار! يك دانه،يك جنگله،فقط بكار! يك ستاره،يك خورشيده،فقط هرروز بتاب! توجاودانه اي،به دنبال جاودانگي نباش..!
نوشته شده در پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:,
ساعت 21:4 توسط انا | |
خدايا:من كه از كوي توبيرون نرود پاي خيالم، نكندفرق به حالم، چه بداني چه بخواني، چه به اوجم برساني، نه من انم كه برنجم ، نه تواني كه براني
نوشته شده در جمعه 22 مهر 1390برچسب:,
ساعت 15:48 توسط انا | |
دفترارزوهايش را به پستچي سپرد. پستچي نگاهي به پشت پاكت انداخت،لبخندزد پشت پاكت نوشته شده بود: "براي كسي كه نشاني فرستنده رو خيلي خوب ميدونه"
نوشته شده در جمعه 22 مهر 1390برچسب:,
ساعت 15:39 توسط انا | |
بي رحمانه ازحس اين پاييزدورم وان را از خاطر برده ام انقدركه ديگرنه طلا پوش شدن زمين به چشم ام مي ايدونه قارقاركلاغ هايي كه بوي برف اينده مست شان كرده خيلي وقت است نه به بالا نگاه ميكنم ونه جلوي پايم را مي بينم لطفا يادم بيندازكه پاييزهمين روزهاتركم ميكند
نوشته شده در جمعه 22 مهر 1390برچسب:,
ساعت 15:24 توسط انا | |
گورستان هاپراز دسته گل ها هستند گران قيمت:"خودنماوبزرگ" ياكوچك:"ارزان وخجالتي" اماكاش به جاي گلبرگ هاي معصومي كه به سنگ ها نثار ميكنيم امروزخودو"مهرباني"خودرانثاراين سنگهاي منتظركنيم.
نوشته شده در جمعه 22 مهر 1390برچسب:,
ساعت 15:16 توسط انا | |
*وباز"روي پنجره"را به روي خود بازكردم *ازخدا"دورافتاده ام"...خودرا"دور انداخته ام" *قبلا "خوش تيپ تر"بودم...اينه هم "اينه هاي قديم"
نوشته شده در جمعه 22 مهر 1390برچسب:,
ساعت 15:10 توسط انا | |
بارالها،درسكوت نيمه شب يادرهياهوي پرستش روز، ان هنگام كه دلم شكست، خودت پناه هق هق گريه هايم شو و نوازشم كن تادرجست وجوي مرهم زخم دلم سر از ويرانه ها درنياورم.
نوشته شده در جمعه 22 مهر 1390برچسب:,
ساعت 14:59 توسط انا | |

زخمی بر پهلویم است،

روزگار نمک می پاشد...

من پیچ و تاب می خورم،

همه فکر می کنند که من می رقصم!!!

نوشته شده در جمعه 22 مهر 1390برچسب:,
ساعت 1:37 توسط انا | |

Power By: LoxBlog.Com